......
سه شنبه دوازدهم فروردین ۱۴۰۴ 20:31 توسط انار
|
سلام.
امروز خیلی تعجبناک رفتیم خونه دختر خاله عید دیدنی 😬
دوباره خونه خاله دیروزی.
خونه دایی صاحبخونه و مامان بزرگ بچه مردم.
+دیشب عموی علی زنگ زده بود به بچه مردم.
اینجوری میگه: سلام عیدتون مبارک، نماز روزه هاتون قبول، کجایین خونه اید بیایم عید دیدنی؟
جواب بچه مردم: آره.
من پشت صحنه با ایما و اشاره: بگو الان کجایین؟
جواب عموی علی: خونمون.
قیافه من 😐
خونشون ساغروونه. دفعه دوم یا سومه که اینجوری زنگ میزنه و میگه. الان دیگه میدونیم الکی میگه.
++بچه مردم تو حیاط آتیش روشن کرده، شاخه ها رو آتیش بزنه.
وای به حالش اگر به محمدی و انگور آسیب برسه.
یه رز که با همین آتیش زدناش خشک شد.
