نوشته های وبلاگ
آشپزخونه شنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۰ 15:4 توسط انار  | 

سلام.

یکم ناراحتم.

آخرشم اون مدلی که مامانم گفت شد...با اینکه مدلی که بچه مردم گفت بهتر بود و حد اقل در یخچال رو راحت باز و بسته میکردیم و کنار یخچال توستر و قابلمه هام رو میذاشتم.

الان دیگه جا ندارن😕...چون اپن رو به رو بذارم هر لحظه ممکنه یکی توی آشپزخونه بخوره بهش و تلپ بیفته.

اه...چرا باید داداشش همون چیزی رو بگه که مامانم گفته و آخر اون مدلی درست کنه.

خو با اینکه امروز کل آشپزخونه رو تموم میکنن،(داداشش از خودشم فرز تره) ولی به خاطر اینکه اونجور که میخواستیم نشد، ناراحتم.

+ ناهار پلو عدس درست کردم، کته شده، خجالت میکشم ببرم، آبروم میره، حالا اگه حمیدشون بود عب نداشت ولی این یکی چون خانومش کدبانویه خجالت میکشم کته ببرم...مامانم اینا خونه زنداییم شونن، اونا پلو مرغ پخیدن، کاش از اونا میبردن براشون من و زهرا پلو عدس میخوردیم.😕

 

 


برچسب‌ها: خونه

آخرین نوشته ها
شنبه پانزدهم آذر ۱۴۰۴دیشب 
پنجشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۴حال و احوال 
پنجشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۴سلفه 
چهارشنبه دوازدهم آذر ۱۴۰۴بارون 
چهارشنبه دوازدهم آذر ۱۴۰۴هوا 
سه شنبه یازدهم آذر ۱۴۰۴روز اول 
سه شنبه یازدهم آذر ۱۴۰۴عجیب غریب 
دوشنبه دهم آذر ۱۴۰۴قهر الکی 
دوشنبه دهم آذر ۱۴۰۴دیوانگی 
یکشنبه نهم آذر ۱۴۰۴قرمه سبزی