آخیش
پنجشنبه بیست و سوم تیر ۱۴۰۱ 19:20 توسط انار
|
سلام.
امروز پاچه هام بالا بود گفتم برم حیاط رو آب و جارو کنم.
اون چیزایی که در توانم بود جمع کردم و حیاط رو جارو زدم و بعد آب گرفتم.
بچه مردم هم تربچه رو نگه داشت.
الانم باید یکی پاشه بره شام بار بذاره.
سفارش آبگوشت داده ولی الان بار بذارم تا ۱۲ حاضر نمیشه.
من ناهار یکم شیر برنج با یکم عدسی خوردم فقط اونم بدون نون.همین الانش گشنمه.
+امروز با آبجی بزرگه و مامانم و عروس رفتیم فاتحه خوندیم برا شوهر دختر عموم.بعد رفتیم خونه زنداییم یه سر.
عزیز تربچه زنگ زد گفت بیاین اینور مامانبزرگ بچه مردم بفهمه نیومدین اینجا ناراحت میشه، ولی پیاده روی زیاد داشت و کالسکه نبرده بودیم برا همین برگشتیم.
++ولی من هنوز بیرون رفتن میخوام.
