😐
شنبه هفتم مرداد ۱۴۰۲ 16:47 توسط انار
|
سلام.
چون روضه خون خانوم بود یه ضبط جلو در گذاشتن صدا بلند، مداحی، که صداش بیرون نره و نا محرم نشنوه.
بلندگوشم خیلی اکو داشت. من که چیزی متوجه نشدم از روضش😐
+بچه مردم به مامانش گفته خودم زن و بچم رو میارم.
خونه ها رو جمع کردم فقط جارو کردن مونده.
چادرمم شستم و گذاشتم خشک بشه.
لباسای علی رو هم کنار گذاشتم که اگه قرارشد بریم، زود حاضر بشیم.
