خواب
جمعه سیزدهم مرداد ۱۴۰۲ 12:32 توسط انار
|
برچسبها: خواب# پدر
سلام.
همین الان یهو یادم اومد صبح خواب بابام رو دیدم.
میگفت حس میکنم جوون شدم حس سبکی دارم، جوون شدم؟
دیدم نه، ریشاش سفیده، گفتم نمیدونم، خودت تو آینه ببین.
خودش رو تو آینه نگاه کرد، گفت من خوب شدم. چشاش رو باز و بسته میکرد میگفت من خوب شدم، میتونم قشنگ ببینم همه چیز رو، چرا میخوان خاکم کنن؟
و از خواب بیدار شدم.
یه لحظه با خودم فکر کردم گفتم نکنه آقاجان حالش خوب بود و خوب شده بود.
ولی یهو همه دوران مریضیش و روز آخری که حالش خیلی بد شده بود رو یادم اومد.
هعی...
ان شاءالله که اون دنیا حالش خوب باشه و جوون شده باشه.
برچسبها: خواب# پدر
